درخت شبخُسب با نام علمی ALBIZZIA JULIBRISSIN متعلق به خانوادهFOBACEAE (نخودیان) بوده و بومی جنوب غربی و شرقی آسیا از ایران تا چین و کره میباشد. این گونه در جنگلهای شمال و گونهای دیگر از این خانواده با نام علمی Albizzia lebbeck در نواحی جنوب ایران میرویند. در قرن ۱۸ میلادی یک نجیبزاده ایتالیایی این درخت را از قسطنطنیه برده و به مردم اروپا معرفی کرد. شبخُسب در زبان ژاپنی، نمونوکی (خوابنده) و در زبان انگلیسی درخت ابریشم نامیده میشود. در زبان فارسی نیز علاوه بر شبخست و درخت ابریشم، در گویشهای مختلف به آن شاقوز، هزار برگ و بیوَلی نیز میگویند. این درخت در کشورهای حاشیه خلیج فارس یک گیاه زینتی پرطرفدار به شمار میآید. به طور کلی، در حال حاضر این درخت زیبا اغلب جنبه زینتی داشته و خواص دارویی آن در حال بررسی میباشد.
شبخُسب رشدی کند داشته و ارتفاع آن در طی ۲۰ – ۱۰ سال به ۵ – ۱۲ متر میرسد؛ البته در جنگلهای شمالی ایران درختانی با قامت ۲۰ متر نیز دیده میشود. پوست تنه درخت به رنگ خاکستری مایل به سبز است و برای درمان زخم و کوفتگی مورد استفاده قرار میگیرد. این درختِ پهنبرگ دارای تاجی باز به گستردگی ۱۴ – ۷ متر میباشد. برگها باریک و به طول ۲۵ – ۲۰ سانتیمتر بوده و دارای تعداد زیادی برگچه به طول ۱۴ – ۷ سانتیمتر میباشند. برگچهها در طول شب دو به دو بسته شده و میخوابند؛ نامگذاری این درخت نیز به همین علت میباشد.
گلهای بسیار زیبای این درخت در اواسط بهار به صورت خوشهای پدیدار شده و تا تابستان بر شاخهها میمانند. این گلهای معطر به رنگ سفید و صورتی بوده و مورد توجه زنبوران عسل و پروانهها هستند. در طب سنتی چین از گلهای شبخُسب برای تقویت قلب استفاده میشود.
میوههای درخت شبخُسب به شکل باقلا با غلافی سختتر از باقلا و به رنگ قهوهای میباشند. این میوهها ۲۰ – ۱۰ سانتیمتر طول و ۲.۵ – ۲ سانتیمتر عرض دارند و از دانههای آن برای تغذیه دامها استفاده میشود.
شبخُسب در برابر گرما، خشکی و آلودگیهای شهری مقاومت بسیار خوبی دارد. بهترین شرایط برای رشد این درخت باشکوه، دمای ۲۱ – ۵ درجه سانتیگراد و خاک لومی، شنی، گچی و ماسهای همراه با زهکشی مناسب است.
چوب درخت شبخُسب محکم بوده و در برابر رطوبت مقاومت خوبی از خود نشان میدهد. به همین دلیل در گذشته از چوب آن برای ساخت و ساز خانههای روستایی استفاده میشد. در طب سنتی، ساقههای این درخت برای تولید داروی آرامبخش کاربرد دارد.
نویسنده: مطهره سادات میرلوحی